loading...
taishabibi
در بو و جاذبه های دیدنی بازدید : 258 شنبه 16 تیر 1403 نظرات (0)

2-نمک از دیدگاه حکیم مومن

                                                 به فارسي نمك و به ترکی دوز نامند.

معدني و مایي مي­باشد و معدني بدون آب متكوّن مي­گردد و آن جبلي و برّي مي­باشد و مایي او آبهایي است كه منجمد گردد.  معدني او اقسام است و هريك را كه نامي مخصوص است مذكور مي­شود و بهترين او ملح اندراني معدني است، سپس ملح مایي و بعد از آن نمك طعام و قسم هندي مایي كمياب است و زبونترين او تلخ معدنيست و اقسام تنكار و قلي و بوره و نوشادر را املاح نامند و املاح مصنوعه نيز مي­باشد و او را از خاكستر بعضي نباتات كه آب او را صاف نموده به آتش يا به آفتاب منعقد مي­سازند و به دستور از بول حيوانات و انسان نمك به طبخ و عقد مي­گيرند و بهترين او محرّق محلول معقود صاف است و مراد از مطلق ملح، نمك طعام است و مجموع آن مسهل بلغم و سودا و ماءأصفر و رافع رطوبات لزجه و سدد و تخمه و طعام و فساد او و مشهّي و نيكو كنندة ‌رخسار و مصلح اغذية بارده و معين اخراج آن و بعضي در اسهال خلط خاصّي قويتر از سايرند چنانكه مذكور خواهد شد و بودادة ‌او قابض و سوختة او الطف و همة او غاسل امعاء و معين قلع سودا از اقاصي بدن و رافع بدمزگي اطعمه و مانع حدوث جذام و با سكنجبين و با آب مفتّح جميع سدّه و با عسل و سكنجبين رافع مضرّت افيون و سموم مخدّر و گزيدن هوام و جهت استسقاء و امراض سوداوي و بلغمي نافع بوده و قي كردن با نمك و سكنجبين منقّي معده و با مسهلات جهت قطع اخلاط و با صعتر جهت رفع عفونات و اخراج رياح به آروغ و به اسفل و مضمضة او جهت قطع خون لثة دندان قلع كرده و ضماد او با صبر جهت نزلات و با روغن زيتون و غير آن و عسل و زفت جهت فسخ و كوفتگي اعضاء و وثي و با سركه و كف صابون جهت ورم ريحي و بلغمي و تهبّج و با تخم كتان جهت گزيدن عقرب و با سركه و عسل جهت گزيدن زنبور و با مشكطرامشيع جهت گزيدگي افعي و با زفت و قطران جهت مار شاخدار و نهنگ و با زفت و عسل جهت اورام بلغمي و با عسل جهت خون منجمد تحت جلد و با روغن زيتون جهت سوختگي آتش و حكّه و جرب و زخم آبله و جذام نافع است و با حنا جهت داخس و با جوز ماثل جهت ورم انثيان و با خمير جهت دمل و با سركه جهت قوبا و سعفه و اكتحال او جهت بياض و سلاق و سبل و قوّت بصر و سوختة او با سوختة نوشادر و شب سوخته جهت سبل و با مرواريد جهت بياض مجرّب است و در پاك كردن دندان بيعديل بوده و شستن نملة ساعيه و آكله و جوششها با نمك و سركه رافع آن و بستن او با پشم بر زخم قاطع خون او و بستن گرم کرده او بر اعضاء جهت دردهای بلغمی و ریحی مفید و مضرّ دماغ  و مورث تاريكي چشم و اكثار او محرّق خون و مقلّل مني و مورث خارش بدن و جرب و مضرّ ابدان نحيف و مصلحش صعتر و چربيها و اشياي باردة رطبه است و از خواص مجربّة اوست كه چون سه درهم او را در حيني كه عقرب يا سرطان طالع باشد در خانة مريض در آتش گذارند، اگر بعد از جستن ميل به درون خانه كند آن مريض شفا يابد و الّا فلا و چون در خانه بسوزانند و سوختة آن را به طرف مشرق بيندازند رفع سحر و چشم بد كند و چون به پارچة سرخي بسته و بر طرف چپ زنان تعليق كنند باعث سرعت ولادت گردد و عرق نمك كه به قرع و انبيق تقطير كنند بغايت تر و تند طعم و مجفّف رطوبات معده و امعاء و مفتّح سدد و رافع استسقاء و سپرز است و اكثار او باعث لاغري بدن و دلوك او بغايت جالي دندان و رافع گوشت فاسد لثه است.

ملح اندراني

‌به فارسي نمك سنگ بلوري نامند و او بهترين اقسام است. در آخر دوم گرم و خشك و مسهل بلغم و لزوجات و در تقويت فهم و ذهن و رفع تخمة طعام قويتر و در ادوية عين استعمال او جايز نيست و ساير افعال سابق بر اين گذشت.

ملح نفطي

از جملة معدني و سياه و بدبو و با نفطيه است و از آتش نفطيـة او زايل مي­شود و سفيد مي­گردد و در سوم گرم و خشك و مسهل ترين اقسام نمك است و مقيّ و در اخراج بلغم و سودا قويتر از سايرين و چون با روغن گل سرخ طلا كنند در رفع جرب و جوشش آبدار عجيب الفعل و قدر شربتش تا يك درهم است.

ملح اسود‌

از اقسام ملح العجين است و او سياه بي نفطيّه است و در افعال مانند ملح نفطي است.

ملح العجين

نمك طعام است و الوان مختلفه مي­باشد و اكثر او سفيد و بعضي مايل به سرخي و بعضي مايل به سياهي و بعضي مايل به زردي و بهترين او سفيد صاف است. در آخر دوم گرم و خشك و مسهل ماءأصفر و سودا و بلغم و محرّك اشتها و محلّل رياح و در ساير افعال مانند ملح اندراني است.

ملح هندي

نمكيست شفّاف و سرخ مايل به سياهي و قطعات او بزرگ. در اوّل سوم گرم و خشك و مسهل ماءاصفر و سودا و بلغم و محرّك اشتها و محلّل رياح و در ساير افعال مانند ساير اقسام و قدر شرتبش تا يك درهم و نيم است.

ملح المرّ

نمك تلخ است و مابين سياهي و سفيدي و مايل به زردي می­باشد و از همة اقسام گرمتر و قريب به درجة چهارم و در اندمال جراحت با صمغ زيتون قويتر از ساير است و قدر شربتش كمتر از يك درهم مي­باشد.

ملح الطّبرزد: نمك معدني جبلي است و بهترين او سفيد مسمّي به اندراني است.

ملحمعدني او اقسام است و هريك را كه نامي مخصوص است مذكور مي­شود و بهترين او ملح اندراني معدني است، سپس ملح مایي و بعد از آن نمك طعام و قسم هندي مایي كمياب است و زبونترين او تلخ معدنيست و اقسام تنكار و قلي و بوره و نوشادر را املاح نامند و املاح مصنوعه نيز مي­باشد و او را از خاكستر بعضي نباتات كه آب او را صاف نموده به آتش يا به آفتاب منعقد مي­سازند و به دستور از بول حيوانات و انسان نمك به طبخ و عقد مي­گيرند و بهترين او محرّق محلول معقود صاف است و مراد از مطلق ملح، نمك طعام است و مجموع آن مسهل بلغم و سودا و ماءأصفر و رافع رطوبات لزجه و سدد و تخمه و طعام و فساد او و مشهّي و نيكو كنندة ‌رخسار و مصلح اغذية بارده و معين اخراج آن و بعضي در اسهال خلط خاصّي قويتر از سايرند چنانكه مذكور خواهد شد و بودادة ‌او قابض و سوختة او الطف و همة او غاسل امعاء و معين قلع سودا از اقاصي بدن و رافع بدمزگي اطعمه و مانع حدوث جذام و با سكنجبين و با آب مفتّح جميع سدّه و با عسل و سكنجبين رافع مضرّت افيون و سموم مخدّر و گزيدن هوام و جهت استسقاء و امراض سوداوي و بلغمي نافع بوده و قي كردن با نمك و سكنجبين منقّي معده و با مسهلات جهت قطع اخلاط و با صعتر جهت رفع عفونات و اخراج رياح به آروغ و به اسفل و مضمضة او جهت قطع خون لثة دندان قلع كرده و ضماد او با صبر جهت نزلات و با روغن زيتون و غير آن و عسل و زفت جهت فسخ و كوفتگي اعضاء و وثي و با سركه و كف صابون جهت ورم ريحي و بلغمي و تهبّج و با تخم كتان جهت گزيدن عقرب و با سركه و عسل جهت گزيدن زنبور و با مشكطرامشيع جهت گزيدگي افعي و با زفت و قطران جهت مار شاخدار و نهنگ و با زفت و عسل جهت اورام بلغمي و با عسل جهت خون منجمد تحت جلد و با روغن زيتون جهت سوختگي آتش و حكّه و جرب و زخم آبله و جذام نافع است و با حنا جهت داخس و با جوز ماثل جهت ورم انثيان و با خمير جهت دمل و با سركه جهت قوبا و سعفه و اكتحال او جهت بياض و سلاق و سبل و قوّت بصر و سوختة او با سوختة نوشادر و شب سوخته جهت سبل و با مرواريد جهت بياض مجرّب است و در پاك كردن دندان بيعديل بوده و شستن نملة ساعيه و آكله و جوششها با نمك و سركه رافع آن و بستن او با پشم بر زخم قاطع خون او و بستن گرم کرده او بر اعضاء جهت دردهای بلغمی و ریحی مفید و مضرّ دماغ  و مورث تاريكي چشم و اكثار او محرّق خون و مقلّل مني و مورث خارش بدن و جرب و مضرّ ابدان نحيف و مصلحش صعتر و چربيها و اشياي باردة رطبه است و از خواص مجربّة اوست كه چون سه درهم او را در حيني كه عقرب يا سرطان طالع باشد در خانة مريض در آتش گذارند، اگر بعد از جستن ميل به درون خانه كند آن مريض شفا يابد و الّا فلا و چون در خانه بسوزانند و سوختة آن را به طرف مشرق بيندازند رفع سحر و چشم بد كند و چون به پارچة سرخي بسته و بر طرف چپ زنان تعليق كنند باعث سرعت ولادت گردد و عرق نمك كه به قرع و انبيق تقطير كنند بغايت تر و تند طعم و مجفّف رطوبات معده و امعاء و مفتّح سدد و رافع استسقاء و سپرز است و اكثار او باعث لاغري بدن و دلوك او بغايت جالي دندان و رافع گوشت فاسد لثه است.

ملح اندراني

‌به فارسي نمك سنگ بلوري نامند و او بهترين اقسام است. در آخر دوم گرم و خشك و مسهل بلغم و لزوجات و در تقويت فهم و ذهن و رفع تخمة طعام قويتر و در ادوية عين استعمال او جايز نيست و ساير افعال سابق بر اين گذشت.

ملح نفطي

از جملة معدني و سياه و بدبو و با نفطيه است و از آتش نفطيـة او زايل مي­شود و سفيد مي­گردد و در سوم گرم و خشك و مسهل ترين اقسام نمك است و مقيّ و در اخراج بلغم و سودا قويتر از سايرين و چون با روغن گل سرخ طلا كنند در رفع جرب و جوشش آبدار عجيب الفعل و قدر شربتش تا يك درهم است.

ملح اسود‌

از اقسام ملح العجين است و او سياه بي نفطيّه است و در افعال مانند ملح نفطي است.

ملح العجين

نمك طعام است و الوان مختلفه مي­باشد و اكثر او سفيد و بعضي مايل به سرخي و بعضي مايل به سياهي و بعضي مايل به زردي و بهترين او سفيد صاف است. در آخر دوم گرم و خشك و مسهل ماءأصفر و سودا و بلغم و محرّك اشتها و محلّل رياح و در ساير افعال مانند ملح اندراني است.

ملح هندي

نمكيست شفّاف و سرخ مايل به سياهي و قطعات او بزرگ. در اوّل سوم گرم و خشك و مسهل ماءاصفر و سودا و بلغم و محرّك اشتها و محلّل رياح و در ساير افعال مانند ساير اقسام و قدر شرتبش تا يك درهم و نيم است.

ملح المرّ

نمك تلخ است و مابين سياهي و سفيدي و مايل به زردي می­باشد و از همة اقسام گرمتر و قريب به درجة چهارم و در اندمال جراحت با صمغ زيتون قويتر از ساير است و قدر شربتش كمتر از يك درهم مي­باشد.

ملح الطّبرزد: نمك معدني جبلي است و بهترين او سفيد مسمّي به اندراني است.

ملح ملح الغرب

بوره­اي است كه از درخت غرب به عمل آرند و در افعال قويتر از بورة ارمني است.

ملح چيني: به لغت مصر ابقر است.

ملح سنجي: شوره است و ابقر مذكور شد.

ملح الدّباغين:‌ قسم سياه ملح العجين است.

ملح الصّناعت و ملح الصّاغت: ‌تنكار است.

ملح مختوم: ‌ملح هندي است.

ملح النّار: نوشادر است.

ملح القلي

نمكيست كه قلي را در آب حل كرده و صاف او را به آتش منعقد كنند و خواص او در قلي مذكور شد و چون او را در سركه حل نموده عقد كنند و با نوشادر بسايند در ثقل معادن به مراتب اعلي دانسته­اند و چون به ازاي هر سه درهم نوشادر يك عدد زردة تخم پخته اضافه نموده و به آتش برشته و به افشردن روغن او را بگيرند در عمل رصاص مجرّب شمرده­اند و او برندة گوشت فاسد لثه و منقّي آن است.

ملح بحري

‌از اقسام ملح مایي است و تا آب به او برسد، حل مي­شود و اكثر آن سياه و در افعال قريب به ملح اسود است.

 

 منبع: کتاب تحفه حکیم-صفحه ۸۲۰

 


ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 89
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 13
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 40
  • آی پی دیروز : 46
  • بازدید امروز : 49
  • باردید دیروز : 271
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1,189
  • بازدید ماه : 1,189
  • بازدید سال : 22,006
  • بازدید کلی : 104,687